اوايل خيليها وقتي مسافران را به جاي اتوبوس و تاكسي سوار بر ترك آنها در خيابانهاي شهرمان ديدند تعجب كردند كه مگر ميشود! اما وقتي از درون خودروي شخصيشان يا داخل اتوبوس و تاكسي ساعتها پشت ترافيك كلافهكننده شهر انتظار ميكشيدند و در مقابل آنها را ميديدند كه چطور بدون هيچ توقفي پشت چراغ قرمز از لابهلاي انبوه خودروهاي قفل شده در ترافيك بسرعت عبور ميكردند، بيشتر به فلسفه حضور آنها در خيابانهاي شهرمان پي بردند.
به اين ترتيب بود كه كمكم موتورسيكلتها هم به طور غيررسمي به جمع مسافركشها پيوستند. همانهايي كه بسياري از شهروندانمان از هر قشري، پير و جوان، ساده يا اتوكشيده و... از مسافران دائمي آنها هستند.
يك سيكل معيوب
حالا ديگر رد چرخهاي موتورسيكلتها را همه جاي پايتخت ميتوان بوضوح ديد؛ در مسيرهاي ويژه اتوبوسراني، وسط كوچههاي باريك و پيادهروها حركت شتابان موتورها را ميتوان ديد و صداهاي گوشخراش آنها را شنيد و دودي كه از اگزوزشان متصاعد ميشود را تنفس كرد.
اما با تمام دردسرها و مشكلآفرينيهاي موتورسيكلتها اين وسيله نقليه مدتهاست جايگاه ويژهاي در حمل كالا و همينطور رساندن سريع مسافران به مقصد پيدا كرده است و چرخ بسياري از مراكز اداري، تجاري و بازرگاني روي دوچرخ موتورسواران كه به جابهجايي كالا و مسافر ميپردازند، ميچرخد.
از سوي ديگر مطلوب نبودن شبكه حملونقل شهري و پاسخگو نبودن آن به نيازهاي شهروندان تهراني از يكسو و نقشي كه موتورسيكلتهاي مسافربر در حملونقل شهر به خود اختصاص دادهاند، باعث شده مشكلات همچنان ادامه داشته باشد و سازمانهاي مسوول در اجراي هر طرح و برنامهاي براي ساماندهي موتورسيكلتها و بخصوص جلوگيري از حمل بار و مسافر توسط آنها به نوعي دست به عصا پيش بروند.
يك نياز دو طرفه
اينكه براي اولين بار چه كسي به فكر افتاد كه ميتواند از موتورسيكلت براي مسافركشي استفاده كند و در كجاي اين شهر و با چه قيمتي اولين راكب موتورسيكلت و مسافري براي انتقال به مقصد به توافق رسيدند را نميدانيم اما دلايل و عواملي كه به اين كسبوكار رونقي حتي بيشتر از آژانسهاي مدلبالا و تاكسيهاي دربست داد كاملا مشخص است.
كسبوكاري كه با سرمايهاي كمتر از يكبيستم مبلغ تاكسيهاي زرد و سبز در كمترين زمان با مصرف سوخت بسيار كم و بدون نياز به طرح ترافيك، مستثنا از رعايت هرگونه قانون و مقرراتي و بيخيال نسبت به جريمه شدن توسط پليس و دهها عامل مشوق ديگر هر روز رونق بيشتري ميگيرد.
قطعا رسيدن بموقع به قرار و مدارها، نگراني از دير رسيدن به محل كار و خشم و توبيخ به خاطر تاخيرهاي هر روزه، بيحوصلگي براي تحمل ترافيك و چراغقرمز، نارسايي و كمبود وسايل حملونقل عمومي و... هم از دلايل مسافراني است كه هر روز بيشتر به استفاده از اين وسيله دوچرخ بنزينسوز گرايش پيدا ميكنند تا اتوبوس و تاكسي و مترو.
نانمان را آجر نكنيد
حسن 29 ساله است و به گفته خودش بيكار بوده و هرچه گشته نتوانسته كاري پيدا كند. الان هم چند ماهي است در محدوده ميدان توپخانه روزي 8 ـ 7 ساعت با موتور مسافركشي ميكند. فكر ميكند اين كار حداقل از بيكاري بهتر است.
نكته: مطلوب نبودن شبكه حملونقل شهري و پاسخگو نبودن آن به نيازهاي شهروندان تهراني از يكسو و نقشي كه موتورسيكلتهاي مسافربر در حملونقل شهر به خود اختصاص دادهاند، باعث شده طرح ساماندهی موتورسیکلتها هیچگاه به جایی نرسد
وقتي ميشنود براساس قانون جديد جرائم رانندگي قرار است مسافركشي با موتور ممنوع شود و پليس هم با متخلفان برخورد كند، ميگويد: اين طوري بدبخت ميشويم كه، حالا من مجرد هستم و شايد پس از مدتي براي خودم كار ديگري دست و پا كنم اما آنهايي كه زنوبچه دارند و نانشان را از راه مسافركشي با موتور در ميآورند از اين به بعد چطور زندگي كنند؟
او ادامه ميدهد: مگر چندنفر را ميتوانند به عنوان مسافركش جمع كنند؟ به نظر من بهتر است بهجاي جلوگيري از فعاليت موتورسيكلتهاي مسافركش، چارهاي ديگر پيدا كنند. نه نان موتوريها را آجر كنند و نه براي مردم و كساني كه ميخواهند سريع به كارهايشان برسند، دردسر بسازند.
موتورتاكسي؛ شغل رسمي
اين طور كه پيداست حالا ديگر مسافركشي با موتور جواب داده است، بسياري از جوانان جوياي كار با اقساط ماهيانه 200 تا 300 هزارتومان براي خود موتوري دست و پا ميكنند تا با مسافركشي در سطح شهر هم امورات خود را بگذرانند و هم اقساط موتورشان را پرداخت كنند.
حالا ديگر خيلي وقت است كه موتور تاكسي هم به طور رسمي براي خودش شغلي شده است و هر يك از موتورسواران جايي را براي خود پاتوق كردند و به تازهواردها اجازه ورود به منطقه خود را نميدهند، هر چند با سرد و گرم شدن هوا مسافركشي با موتور هم دچار شدت و ضعف ميشود اما به هر حال موتور بهعنوان وسيلهاي تندرو جاي خاصي در ميان وسائط نقليه شخصي و عمومي پيدا كرده است بخصوص اين شعار موتورسواران مسافركش، «موتور ضدترافيك» هم بازار مسافركشي با موتورسيكلتها را هر روز پررونقتر ميكند.
ناگفته نماند مسافركشي با موتور تنها مربوط به شهرهاي كشورمان نيست زيرا چند سالي است «موتورتاكسيها» رسما در برخي شهرهاي اروپايي فعال شدهاند كه البته فعاليتشان مانند خيلي رفتارهاي ديگر با كشور ما فرق ميكند.
مسافركشي با موتور در كشور ما به طور شخصي انجام ميشود و موتورسوار مسافركش از امكاناتي مانند بيمه و حقوق پايدار و تجهيزات ايمني محروم است در حالي كه در بسياري كشورها مسافركشي با موتور يك شغل رسمي به حساب آمده و آنها زير نظر يك شركت فعاليت ميكنند.
هرچند در كشور ما و بخصوص در تهران هم اكنون شركتهايي در قالب پيك موتوري براي جابهجايي بار راهاندازي شدهاند اما به نظر ميرسد با نيازي كه براي جابهجايي مسافر با موتورسيكلتها وجود دارد ضروري است براي راهاندازي و ساماندهي موتورسواران مسافركش نيز اقداماتي انجام شود.
ممنوعيت پردردسر
خبرهايي در راه است مبني بر اينكه ديگر موتورسيكلتهاي شهرمان براحتي نميتوانند از هر مانعي عبور كنند زيرا قرار است راه ورود موتورسيكلتها به محدوده طرح ترافيك و زوج و فرد بسته شود.
اين پيشنهاد را استانداري تهران مطرح كرده و شوراي عالي ترافيك در حال بررسي اين موضوع براي تصميمگيري نهايي است.
اينكه آيا چنين طرحي جنبه اجرايي به خود خواهد گرفت يا نه بسته به تصميم نهايي مسوولان شوراي عالي ترافيك وزارت كشور دارد اما هرچه هست با اجراي چنين طرحي يكي از ويژگيهاي مثبت مسافركشي با موتور كه همواره موتورسواران براي جلب مشتري به آن متوسل ميشوند عملا از بين خواهد رفت.
مسوولان شهري تاكيد كرده اند كه با پيشنهاد اجراي چنين طرحي ساماندهي تردد موتورسواران در سطح شهر و قانونمند كردن آنها كه شايد مسافركشي با موتور نيز يكي از معضلات مبتلا به آن باشد را دنبال ميكنند.
به هر حال اينكه براساس قانون جديد جرايم راهنمايي و رانندگي در كشور، مسوولان ترافيكي شهر و پليس مصمم هستند بتدريج مسافركشي با موتور را ممنوع كرده و با موتورسواران متخلف برخورد كنند، شايد به اين دليل كه در هيچ كجاي دنيا مسافركشي با موتور به شيوه كشور ما انجام نميشود و با اين اقدام گامي براي ساماندهي موتورسواران در كشورمان برداشته ميشود اما نميتوان اين موضوع مهم را نيز ناديده گرفت كه هماكنون موتورسيكلت وسيله امرار معاش تعداد قابل توجهي از موتورسواران شهرمان است و اگر قرار است ممنوعيتي براي مسافركشي با موتور به اجرا گذاشته شود، بايد فكري هم براي موتورسواراني كه در اين وضعيت تنها منبع درآمد خود را از دست خواهند داد، شود.
اگر بپذيريم كه اين روزها مسافركشي با موتور مانند مسافركشي با تاكسي جا افتاده است و شايد به اين راحتيها و به اين زوديها نتوان اين فرهنگ را از جامعه اصلاح كرد آنگاه شايد تا آن زمان راهاندازي شركتهاي قانوني كه موتورسواران مسافركش بتوانند زير نظر آنها فعاليت كنند يكي از اين روشها باشد.
پوران محمدي / گروه جامع
نظرات شما عزیزان: